Thursday, October 18, 2012

میرفطروس گرامی شکستن تابوی عاشورا را به شما شاد باش می گویم




دکتر میرفطروس گرامی جوانی هستم از نسل سوخته، نخستین باری که با اندیشه شما آشنا شدم از کتاب ارزشمندی  به نام اسلام شناسی بود که به قول شادروان رضا فاضلی داستان کم گوی و گزیده گوی چون در است. دومین کتابی که از شما خواندم خلاصه ای از کتاب آسیب شناسی یک شکست درباره محمد مصدق است که فایل پی دی اف آن را در اینترنت یافتم . گویا چند هفته ای است که در فضای مجازی ناجوانمردانه مورد هجوم همه جانبه پیشواییان عاشورای ۲۸ مرداد قرار گرفته اید و شما را با انواع ناسزا ها و تهمت ها هدف قرار داده اند تا یک بار دیگر خاطره ادبیات لومپن حزب توده و شخصی عصبی به نام حسین فاطمی (حضرت عباس عاشورای ۲۸ مرداد) در دهه ۳۰ را برای نسل ما زنده کنند. خلاصه کتاب آسیب شناسی را با دقت خواندم تمام مطالب آن با ذکر آدرس های تاریخی و سند از متینی، حسین مکی و دیگر همراهان محمد مصدق نوشته شده بود و هیچکدام خلاف واقع نبود. پیشواییان بویژه پس از آنکه شما هفته ای نیم ساعت روی خط تلفن آقای میبدی سخن می گویید چه دست و پایی می زنند تا صدای شما را خفه کنند. جالب است که این آقایان و خانم ها خودشان را مدافع آزادی بیان می دانند و مرتب می گویند همه باید حرف بزنند تا مردم باهوش ایران تشخیص دهند چه کسی راست و چه کسی دروغ می گوید، اما این فرمول را تا زمانی قبول دارند که استادی خود خوانده بر روی پرده تلویزیون هفته ای چند بار ظاهر شود و جشن هنر شیراز را در حد قابلمه زدن و کندن کله خروس پایین بیاورد، با نشان دادن عکسی از سردار اسعد بگوید عموم مردم ایران پیش از آمدن رضا شاه سر و قیافه اشان این گونه بوده است و دستاورد های مدنی دوران رضا شاه کبیر را ساخت چند تونل و ساختمان جلوه دهد، یا ناصرالدین شاه را شاهی دموکرات و با حشم و خدم معرفی کند و دستاوردهای بی نظیر بهداشتی دوران پهلوی را با مغلطه کور و کچل ها لجن مال کند، و اندیشمندی فرزانه مانند دکتر شفا را فرومایه و ابوالحسن بنی صدر را بسیار بسیار شریف بنامد . هنگامی که نوبت به حرف زدن بقیه می رسد حتا هفته ای نیم ساعت روی خط تلفن، این عزیزان  با فحاشی خواهان خاموش کردن صدای مخالف می شوند گویا یادشان رفته که مردم خودشان فهم دارند تا سره را از ناسره تشخیص دهند. این عزیزان باید بدانند در صحنه سیاسی ایران امروز خودشان باید کسی باشند، پنهان شدن پشت قاب عکس این و آن و اشک تمساح ریختن برای ۲۸ مرداد و انگ زدن به مبارزان فعال در صحنه، توجیه کننده اشتباهات و خیانت های ادامه دار چند دهه گذشته شان نیست

این جماعت بیچاره که نام ملی بر روی خودشان گذاشته اند در ۵ دهه گذشته تنها چیزی که در کارنامه خود دارند پشتیبانی از یک آخوند ارتجاعی بنام خمینی در سال ۴۲ در مخالفت با حق رای زنان و انقلاب واپسگرای سال ۵۷ و خنجر زدن از پشت به دکتر شاهپور بختیار است. این هایی که از فرط ورشکستگی دست به مصادره امیر کبیر و ستار خان و قائم مقام فراهانی زده اند تا بلکه  با جنازه کشی وجهه ای برای خود کسب کنند و اکنون با واژه های چارواداری مانند: "رذل و پست و شکر خواری و مزدوری" و هر چه لایق خودشان است شما را خطاب قرار می دهند و ماهیت فحاش و غیر دموکراتیک خود را بیش از پیش آشکار می سازند 

 آقای میرفطروس  گرامی به شما شاد باش می گویم، شما آرامش این صد ساله ها را که تمام زندگی شان خاطرات شیرین ۳۰ تیر و عکسی از پیشوا در اتاق خواب است را بر هم زده اید. دست و پا زدن های این جماعت ورشکسته  و شخص پرست برای سرپوش گذاشتن بر روی حقیقت نه تنها اندکی از ارزش کار شما نخواهد کاست بلکه چاپ کتاب شما را از چهارم به دهم خواهد رساند


No comments:

Post a Comment